معنی تقویت امواج صوتی

فارسی به عربی

صوتی

حرف العله، سمعی، صوتی


تقویت

احیاء، تحصین، تغذیه، تکبیر، حرض، دعم، وقود

عربی به فارسی

صوتی

اوایی , مصوت , صدا دار , مربوط به ترکیب اصوات , صدا , صوتی , خواندنی , اوازی , ویژه خواندن , دهن دریده

لغت نامه دهخدا

امواج

امواج. [اَم ْ] (ع اِ) ج ِ موج. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کوهه های آب. خیزابها. موجها: از میان تلاطم امواج محنت سر برآورد و گفت. (گلستان). || در علوم گوناگون بکار میرود و بحرکات موجی و ارتعاشات و تموجات و اضطربات اشیاء گوناگون اطلاق میشود مانند امواج الکتریکی، امواج رادیویی، امواج مغناطیسی و غیره. رجوع به موج شود.


تقویت

تقویت. [ت َ وِ ی َ] (ع مص) تقویه. استواری و زورآوری و قوت و استحکام و پشتی و یاری و امداد و اعتماد و تسلی و دلاسایی. (ناظم الاطباء). نیرومند کردن. نیرو دادن. نیرو بخشیدن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). توانایی دادن و توانا کردن:
بی تربیت طبیب رنجورم
بی تقویت علاج بیمارم.
مسعودسعد.
جان را و مغز را ز گل و باده قوتست
شاید کنون که تقویت مغز وجان کنی.
مسعودسعد.
آنچه ملک عادل انوشیروان کسری بن قباد را سعادت ذات... و تقویت مظلومان... حاصل است می بینم که کارهای زمانه میل به ادبار دارد. (کلیله و دمنه).
خاقانیا به تقویت دوست دل مبند
وز غصه ٔ نکایت دشمن جگر مسوز.
خاقانی.
مسلمان به صدق آمین بگوئید
که آمین تقویت باشد دعا را.
سعدی.
رجوع به تقویه و ترکیبهای این کلمه شود.

فرهنگ معین

امواج

(اَ) [ع.] (اِ.) جِ موج، خیزاب ها، موج ها.،~ الکترومغناطیسی امواج حامل انرژی.


تقویت

(تَ یَ) [ع. تقویه] (مص م.) نیرو دادن.

فارسی به آلمانی

صوتی

Selbstlaut (m), Stimmlich, Vokal (m)

فرهنگ عمید

امواج

موج


تقویت

قوه دادن، نیرو دادن، توانایی دادن، توانا کردن، نیرومند ساختن،

معادل ابجد

تقویت امواج صوتی

1473

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری